جدول جو
جدول جو

معنی سرفرازی دادن - جستجوی لغت در جدول جو

سرفرازی دادن
(نِ / نَ دَ)
بلندقدر ساختن. آبرو بخشیدن. مفتخر کردن:
کسی را کجا سرفرازی دهد
نخستین درش بی نیازی دهد.
فردوسی.
ترا زین سپس بی نیازی دهم
به مازندران سرفرازی دهم.
فردوسی.
که یزدان ترا بی نیازی دهد
بلند اختر و سرفرازی دهد.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سُ تَ)
افتخار کردن:
ولیکن چو شه تیغبازی کند
سر تیغ او سرفرازی کند.
نظامی.
، تکبر کردن. به خود بالیدن:
همه مردمی سرفرازی کند
سر آن شد که مردم نوازی کند.
نظامی.
سرفرازی مکن از کیسه پری
که بود کار فلک کیسه بری.
جامی
لغت نامه دهخدا